عموزنجیرباف

عمو زنجیر‌باف عنوان یادداشتی است که برای هزارتوی نوزدهم نوشته‌ام موضوع این شماره بازی است
بازی‌ها به نظرمی‌توانند هم آیینه‌ای باشند که افکار ،عقاید ، روابط اجتماعی و حتی تاریخ جمع و جامعه‌ای را انعکاس دهند و هم وقتی دائم تکرار و اجرا می‌شوند، عقیده و شخصیت بازیگران و مناسبات جمعی آنها را شکل و قیافه دهند
من دراین بازی و شعر آن اثری از فرهنگ پدر سالاری ندیدم .عمو در نقش یک قیّم نشانه‌ و اثری از یک بزرگسال ایرانی – بخوانید والدین ،مربّی و حاکم - ندارد. او در نقش یک مساوی‌جو از جایگاه اصلی خود در فرهنگ ایرانی به دور است. بنابراین نمی‌توان این بازی را بر خلاف آنچه گفتم آیینه‌ای از جامعه ایرانی دانست یعنی عمو زنجیرباف نمی‌ تواند بخوبی ما و گذشته ما را بازتاب دهد. اما بقول دوستی شاید بتوان شعر و بازی عمو زنجیر‌باف را یک پادگفتمان دانست .کودکان در بازی و خیال چیزی را آرزو می‌کنند که در زندگی روزمره و بیداری اثر کمتری از آن می‌بینند

هیچ نظری موجود نیست: