همشهری و شهروندان جدید

روزنامه همشهري هم نمادي از دوره جديد روزنامه نگاري و هم بازتابنده شكلي تازه از نظام زندگي در ايران بود. سبكي از زندگي در شهري تازه غول پيكر شده با روابط و مناسبات متفاوت فرهنگي ،سياسي و اجتماعي
همشهري همچنين نمادي براي دوره اي ديگر در جمهوري اسلامي به شمار مي آيد كه تازه ورق مي خورد .اين فصل با مفاهيم و نام هايي چون سازندگي، توسعه، نوسازي، روابط آزاد با دنياي خارج و گشايشي در مناسبات اجتماعي و همينطور با نام هاشمي رفسنجاني ،كارگزاران و كرباسچي همراه بود
ساخته شدن بزرگراهها، پل هاي عظيم، بلندتر شدن ارتفاع شهر با برج ها ي رنگارنگ، مجتمع هاي مسكوني مانند پروژه نواب، فرهنگسراها، زيبا سازي ميدان ها و خوش آب و رنگ شدن آنها و پارك هاي كوچك و بزرگ و بي ديوار، سفر هاي زير زميني (مترو )، كافي شاپ ها، بيل بوردهاي بزرگ تبليغاتي و نحو جديدي از الگوي مصرف ، نمادهاي شهر جديد و فرهنگ آن بودند
اين شهر به تابلوي اعلاناتي نياز داشت تا مفاهيم ، اطلاعات و جريان مشتركي از زندگي و الگوي تازه آن را جلوي چشم واحد ساكنان آن بگذارد و روزنامه همشهري همان تابلو در نسخه اي كاغذي بود
همشهري دوره هاي متفاوتي را به دليل تغيير مديريت سياسي و شهري تجربه كرده و مي كند و مانند ارگان دولت مجبور است رنگ عوض كند و تريبون مديران شهري با گرايش هاي متفاوت باشد اما حالا كه نسخه آنلاين آن در دسترس قرار گرفته و به طور طبيعي قرار است با مقتضيات و شرايط دنياي مجازي منتشر شود، در نگاه اوليه و فارغ از محتوا به نظر حال و هواي متفاوتي را نسبت به نسخه كاغذي آن جلوي چشم مي گذارد نسخه كاغذي همشهري روزنامه اي فراگير با مخاطباني است كه در كلانشهر تهران زندگي مي كنند كه لزوما مي توانند تحصيلكرده و نخبه نباشند و يا لااقل نيازهاي اين جنبه از وجود خود را در روزنامه يا منبع ديگري جستجو كنند .اما اين وضعيت در همشهري آنلاين چگونه است ؟سايت درباره خودش مي گويد " همشهري آنلاين شهر ديجيتال شماست " و معلوم است كه شهر ديجيتال شهروند ديجيتال مي خواهد و شهروند ديجيتال شبكه اي است كه نشانه هاي خود را حمل مي كند؛ نشانه هايي كه لزوما و تماما در شبكه شهروندان همشهري كاغذي وجود ندارند.شهروند ديجيتال عضوي است كه بخشي از هويت خود را در شهري مجازي تعريف كرده است. او به نسبتي از دانش ، مدرك تحصيلي، رفاه و پايگاه اجتماعي و سطحي از انتظار و ارتباط دست يافته است كه آن را نه در روزنامه كاغذي و نه در "همشهري" نمي يابد.به نظر روزنامه همشهري در لباس مجاز خود و در فرم، ساكنان شهر ديجيتال را خطاب قرار داده و مي خواهد روزنامه را براي آنها قابل سكونت كند و از اين نظر با نسخه كاغذي آن متفاوت است زمينه همشهري آنلاين به رنگ سياه است .با نواري سفيد در بالاي صفحه و حاشيه سبز فسفري در پايين آن. سياه، رنگ واقع گرايي ،عقلانيت و شناخت است و اين يعني جستجوي مخاطبي تازه براي روزنامه. در جايي ميانه نوار سفيد ، فنجاني سبز در گرم ترين نقطه عكس ودر برابر يك لپ تاپ نشسته است. معلوم است كه محتواي آن نه چاي كه قهوه است . رشته نور ملايمي از پشت فنجان عبور كرده و لپ تاپ را كمي محو كرده است . يعني كه صبح است و وقت صبحانه و شما مي توانيد از رايانه براي خواندن روزنامه استفاده كنيد رنگ و مدل فنجان، قهوه درون آن ،لپ تاپ و مطالعه روزنامه هنگام خوردن صبحانه نشانه هاي سبكي از زندگي است كه مورد علاقه شهروند ديجيتال ايراني قرار دارد شهر آنلاين، شهر حركت است بنابر اين خيابان بندي شده وبراي رسيدن به هدفي كه معمولا ثابت نمي ماند، مسيرهاي مختلفي را بايد از بزرگراهها به خيابان ها ي اصلي و فرعي و سپس كوچه ها و دنج ها پيمود. يعني هر متن و لينك هاي آن مسيرهاي خياباني است كه لزوما با پاي پياده و آهسته پيموده نمي شود. شهروند ديجيتال مي خواهدخيابان هاي روزنامه الكترونيكي شهر خود را با خودرو بپيمايد وجود چهل گروه خبري با بزرگي كلان شهري مانند تهران هماهنگي دارد اما نبود توقفگاه نشان مي دهد شهر محل حركت است نه تجمع. براي اضطراب است نه آرامش. اين شهر ديجيتال پاتوق ندارد ، كافي شاپ نيز در ان تاسيس نشده، پارك نيز كه شهروند در آن لختي بنشيند در آن گفت و گو كند و هم كلام ها و دوستانش را ملاقات كند سياهي زمينه سايت از يك سو شب را تداعي مي كند بر خلاف آنكه همشهري كاغذي روز را . حركت در صفحه هاي سياه همشهري آنلاين رانندگي در شبهاي تهران را به ياد مي آورد. زندگي شبانه شهري كه نشانه زندگي خانواده نيست و زندگي سنتي نيز. زندگي تجرد، جواني، و نمايي از تفريح و فراغت قشر متوسط و مرفه را نمايندگي مي كند.فونت ريز سايت و آيكون هاي بدون توضيح نوشتاري، باز هم مويد انتظار تحريريه آن از خوانده شدن از سوي گروهي است كه مشخصات آنها را برشمردم
سايت درباره خودش مي گويد "اين بخش ها در قالب "24 در 7" كار مي كنند. اين اصطلاح امروز در جهان سايبر يك عبارت رايج است: به روز شدن 24 ساعته در 7 روز هفته" . اين هم نشانه اي ديگر براي شهر آنلاين و شهروند آن. شهر سنتي زود هنگام و اول شب مي خوابد و صبح زود بيدار مي شود . يعني بخشي از شب را مي خوابد . شهر روزهاي جمعه تعطيل است و روزنامه اش هم . يعني خلسه و سكوت دارد اما شهر ديجيتال تعطيلي به خود نمي بيند شهروند ديجيتال مي خواهد در مجاز و بدون جابجا شدن به همه جاي شهر سرك بكشد و اماكن شهر واقعي را آنلاين ببيند. خريد كند ، سينما برود آهنگ گوش كند ، امور مالياتي ، بيمه و خودرو را انجام دهد و از كتابخانه شهر كتاب به امانت بگيرد و حتي به بهشت زهرا برود يا به زيارت و مراسم دعاي كميل و همينطور راي بدهد اين شهروند ساكت نيست ، اطلاعات را در يك گفت و گو جابجا مي كند .هر گفته اي پاسخي اثباتي ، نفي اي يا تكميلي براي گفته ديگري باشد . بنابر اين از شهر مجازي مي خواهد تا اين امكان را به او بدهد اين شهروند مي خواهد ببيند شهر او چگونه اداره مي شود براي همين هم نياز دارد از نزديك تر شهردار و شهرداري را ببيند و سخن او را بشنود و هم مي خواهد اداره كنندگان سايت را و نحوه اداره ان را مشاهده كند .شايد وبلاگ سايت بتواند اين تصوير را نشان دهد مخاطب اين شبكه به نمايش زندگي با رنگ سياه و سفيد علاقه دارد .نمي خواهد ايدئولوژيك و سياست زده باشد و زبان القايي ، مستقيم و تزريقي او را از اين شهر فراري مي دهد . زبان غبررسمي، اخبار غير سخت و غير رسمي را هم مي طلبد همينطور مي خواهد بشنود و شنونده باشد. او شهر بي صدا را شهر نمي داند

نشانه شناسی سرود ایران در جام جهانی فوتبال

امروز در قالب سری نشست های گروه نشانه شناسی فرهنگستان هنر نوبت به سخنرانی آقای دکتر سجودی با عنوان نشانه شناسی انتقادی رسیده بود. او بعد از یک بحث مفصل نظری، به تحلیل متن سرود ایران در جام جهانی در چارچوب نظریه مورد قبول خود پرداخت . خلاصه ای از یادداشتهای خودم را می آورم و البته به دلیل طولانی بودن بخش نظری، آن را کنار می گذارم بحث خوبی بود فقط این سووال در اینگونه جلسات جدی می شود که چرا با وجود تفاوت رشته ها و گرایش ها ، روش و زبان تحلیل بیشتر محققان به هم شباهت دارد . به نظر اگر در مباحث نظری یا یافته ها می خواهند شباهت داشته باشند چرا در روش و تکنیک تفاوت ندارند؟ یعنی تقریبا نشانه شناس همان گونه نگاه می کند که یک منتقد ادبی و کار جامعه شناس شبیه تحلیلگر فرهنگ و گفتمان می شود
علت انتخاب متن سرود برای تحلیل : ریشه های بحران روانی اجتماعی ناشی از شکست تیم ملی در برابر تیم مکزیک را باید در نوع خاصی از کارکرد گفتمانی دانست که پیرامون فوتبال شکل گرفته است در غیر این صورت می شد ببازیم و و دچار بحران نشویم
قدرت آنقدر فوتبال را برای باور های ایدئولوژیک مصادره می کند که با یک باخت دچار بحران هویتی می شویم . بعد از پایان بازی گویی در شهر خاک مرگ پاشیده اند
در بازی تیم ملی با بوسنی پلاکاردی در استادیوم آزادی با این عبارت نصب شده بود " سربازان وطن خدا نگهدارتان " در این شعار سه عامل وجود دارد نظامی گری ، ناسیونالیسم و دین . این شعار در سرود جام جهانی بسط داده شده است
این سرود به لحاظ فنی ربطی به فوتبال ندارد ویدیو کلیپ آن مردی را نشان می دهد که نشان صوفیان دارد و به تنهایی در خرابه های تخت جمشید می چرخد. برای ورزشی که بر اساس همکاری شکل گرفته است .در متن این سرود قرار های اولیه فیفا برای برگزاری جام مانند پیام صلح و گفت و گو گم شده است
متن دارای تناقض های بسیار است. تناقض میان دو بیت اول با دو بیت دوم . از یک سو اقتدار و تحقیر جهان به وسیله :"وطنم نام تو صد نام جهان – جام جم است سرور جام جهان" و از سوی دیگر "هرکه به ما شاخه گلی هدیه داد – ملت ما باغ گلش تحفه داد" ؛ "ملت ما ملت بخشایش است – صلح طلب طالب آرامش است"متن سرود حماسه جنگ است . حماسه ای که هنگام دفاع از مرزها می سرایند
فقط قدرت وابسته به ایدئولوژی می تواند بگوید " جام جهان دست شما بایدش "اسطوره در دنیای معاصر پر از تناقض است که می تواند بعد از آشکار شدن تناقض به جای پذیرش و تسلیم شدن ،اسطوره را بشکند ( اگر شایعه هجوم مردم به خانه علی دایی در اردبیل و شکستن شیشه های آن درست باشد )متن دارای انسجام کاذب اسjتانحصار خدا پرستی به خود :" جام جهان دست شما بایدش حامی تان دست خدا باشدش " در حالی که همه تیم ها خدا پرست هستندچرخش ناگهانی به سیستم عرفانی ، این یعنی نهایت گسست و شلختگی ."مستند رفیقانم از ساغر منصوری "· تقابل های قطبی اهورا و اهریمن و خط کشی های نامرتبط با روح بازیهاشکل گیری گفتمان قدرت طلبانه در حول بازی : "مردی که حریفم شد در کار نمی بینم آن کس که کسی باشد این بار نمی بینم "/" کل زمین آسمان خاک پایت "