برج

اگر شب ها بزرگراه رسالت را به طرف غرب مي آييد وقتي تونل را تمام مي كنيد ، ساختمان بلند مرتبه تهران را نگذرانده منتظر ديدن برج ميلاد باشيد از انجا تا رسيدن به پل شيخ فضل اله كه پايه اصلي برج است ، ببينيد اين برج چراغاني شده در دل شب چه تفاوت هايي را در اين مسافت كوتاه به رخ مي كشد و چه شخصيت هاي متفاوتي را از خود بروز مي دهد . چقدر جابجا مي شود و چه احساس هاي جداگانه اي را نسبت به خو د در شما خلق مي كند
گاه با تمام وجود به شما نزديك مي شود و بلافاصله دور مي رود و در حاشيه بي خيال مي نشيند . گاه بالا ست و هول انگيز . شما را كوچك مي شمارد گويي كه همينك در زير پاهايش له مي شويد و بعد بلافاصله سرد ، كوچك، بي اعتنا و فاخر از دور نگاه مي كند . در يك لحظه فقط سرش نزديك است و تمام اجزاي دكل قابل تشخيص است . ساكت نگاه مي كند ، ترسناك است
حضورهاي پي در پي و متفاوتش در اين تكه راه كوتاه سنگين است نمي توانيد خود را به نديدن بزنيد


هم نشینی عطر، جنگ و ایدئولوژی


يك تاجر وقت شناس لبناني عطري به نام" مقاومت" را روانه بازار كرده كه هم با استقبال گسترده لبناني ها مواجه شده و هم سفارش زيادي از كشورهاي ديگر مانند سوريه بحرين ايران عراق و ژاپن دريافت كرده است
نام عطر به جنبش مقاومت لبنان ارجاع مي دهد و نشانه هاي روي بسته بندي و پوشش عطر مستقيما به حزب اله لبنان اشاره دارد البته نوع بسته بندی نیز برای من تازه است . به بروشوری شبیه است که با یک شیشه کوچک عطر و بدون ذکر نام کالا در اختیار شرکت كننده در یک گرد همایی سیاسی قرارمی گیرد
تصوير سيد حسن نصراله در حال يك سخنراني پرشور در بالاي صفحه چاپ شده به همراه جمله ای که نوید پيروزي مي دهد. زير تصوير او يك كشتي جنگي در حال سوختن است و به كشتي اسراييلي اشاره دارد كه در طول جنگ سي و يك روزه لبنان از طرف حزب اله مورد حمله قرار گرفت و غرق شد

اين عطر با محتواي عطر "تي رز" و به قيمت يك دلار عرضه مي شود. سفارش دهنده کالا دليل انتخاب"تي رز" را استفاده سيد حسن نصراله از اين عطر عنوان كرده و آن را قابل استفاده تواْمان براي مردان و زنان دانسته است
شايد اولين نكته اي كه جلب نظر كند تركيب عناصر مبارزه ، جنگ ، آتش، كشته شدن، سوختن و اسارت با عطر است. عطر بوي
خوشي است كه ما را یاد زندگی می اندازد يعني وقتي كه مي خواهيم تنفس ادامه پيدا كند وشب و روز بگذرد و نوع گذارآن نيز با وقتي كه مي خواهيم يا مجبوريم بجنگيم ياآماده مرگ هستيم، تفاوت دارد. وقتي است كه دوست داريم خوب، شاد، در امنيت وسرشار از راحتي باشيم
تصوير ها و شعارهايي كه عطر را همراهي مي كند تابلویی است که چهره پر کینه و پر قدرت نصراله وعبارت هایی که از دائره المعارف جنگ انتخاب شده ، آتش ، کشتی جنگی ، اسیر و زندان را کنار رنگ صورتی و گل های صورتی نشانده است . شاید در چارچوب اصل هم نشيني بتوان گفت ، بوي خوش در مجاورت جنگ ، خون وغم می نشیند و قادر می شود از شدت خشونت و سختي و سنگيني آن بكاهد و غيبت زيبايي، زندگي و رقت را كمرنگ كند
همينطور مي تواند بگويد در لبنان جنگ هست، مقاومت هست اما زندگي روزمره هم جريان دارد . يعني لبنان جنگي سرخوشانه را تجربه می کند
بهره برداري تجاري صاحبان سرمايه از شعارهايي حماسي و ايدئولوژيك و البته استقبال هواداران اين جنبش كه از مرزهاي ملي لبنان مي گذرد نيز جالب است . يعني صاحب سرمايه نبض بازار را به خوبي می شناسد و هواداران هم كالاي اعتقادي- سياسي شده و به شكل برچسب حزبي درآمده رابه سرعت تشخیص می دهند و با رضايت مصرف مي كنند

هواداران مي خواهند از این راه علاوه بر هم شكلي در هويت واعتقادات با رهبر و همرزمان خود، در نشانه هاي ظاهري نيز به هم شبيه باشند واز ميان آن نشانه ها، تنها شباهت هاي بصري را كافي نمي دانند مثلا به داشتن محاسن و يا انگشتري عقيق يا چفيه اكتفا نمي كنند . آنها ضرورت وجود برچسب مشترک را به حوزه حس بويايي تسري مي دهند
همينطور ممکن است ناخودآگاه اين عطر به مثابه يك نشانه ، به عنوان ابزاري رواني و تبليغاتي عليه دشمن به كار گرفته شود. يعني از همه ما یک بو و یک عطر استشمام مي شود. ما يك بدن هستيم، يك تن با عطر واحد . يكي تر از شما دشمنان ؛ حتي در عطر ها و بوها
اين موضوع شباهت هايي با وضعيتي مشابه در گذشته نه چندان دور ايران هم دارد ومي تواند بعضي از ويژگي هاي خود را از ايرا ن به عاريت گرفته باشد . در طول جنگ ايران و عراق عطر تي رز را رزمندگان ايراني نیز استفاده مي كردند. اما تا آنجا كه به ياد دارم اولين چيزي كه متبادر مي شد ، شباهت نزديك بوي اين عطر با عطر گل محمدي بود. عطري كه پيش از انقلاب ، مذهب وزيارت و جانماز را تداعي مي كرد و در درجه بعد بود كه رنگ سياسي و انقلابي به خود گرفت و اگر درست به خاطربياورم معروف بود كه امام خميني هم از آن استفاده مي كند
اين عطرها يا با بسته بندي ساده خارجي خود به دست مصرف كننده مي رسيد و بیشتر به وسيله واسطه هايي در شيشه هاي كوچك بدون مارك ريخته و توزيع مي شد و برخلاف عطر "مقاومت" فاقد شناسه و نشانه هاي ايدئولوژيك حماسي يا سياسي بود و البته رگه های کسب سود اقتصادي هم درآن به چشم نمی خورد و در ضمن به استثناي لبنان از آن استقبال فرامرزي به عمل نيامد