کوچه‌های یزد

کوچه‌ها زود پیچ می‌خورند،صاف و مستقیم نمی‌روند.معلوم نیست تا آخر کوچه چند نفر عبور می‌کنند. معلوم نیست همین لحظه چه کسی یکباره پیدا شود.سلام کند یا غریبه برود
قد بلند کوچه‌ها مساحت آسمان بالای سرت را کم می‌کنند .همینطور از حجم آفتابی که باید به این راهروهای پیچ در پیچ بریزند
کوچه‌ها مثل جاده چالوس‌اند.اما تونل‌های اینجا زود تمام می‌شوند. سقف و ساباط، دائم تورا به سایه می‌برند وبیرون ‌می آورند
کوچه‌ها تنگ‌اند.قهر‌ها را زود آشتی می‌دهند
کوچه‌ها ساکت‌اند. دیوارهای پهن، بلند و بی‌پنجره نمی‌گذارد صدایی به درون بریزد یا پیاده روندگان از ماجراهای خانه ها باخبر شوند.جز موتورسیکلت‌هایی که جای ماشین‌های ناتوان از عبور را گرفته‌اند
معلوم نیست این کوچه‌ها، ساکنان یزد را ساخته‌اند، چهره داده‌اند یا مردم یزد قیافه خود را به کوچه‌ها بخشید‌ه‌‌اند

۱ نظر:

ناشناس گفت...

ساده, صمیمی و روان بود.