ماسوله

ماسوله شهری است با هزار اتاق به جای هزار خانه. اهالی دیوار حیاط ها را خراب کرده اند و آنها را به شهرداری سپرده اند. شهرداری هم برای هر ردیف حیاط ، نامی انتخاب کرده است .کوچه یاس، کوچه شهید عندلیبی، کوچه عطاری. عابران از کوچه
هاعبور می کنند در همان حالی که از حیاط ها می گذرند .زنان تشت و پودر رختشویی را کنار شیر آب گذاشته اند که شلنگ ،گلوی لوله آن را سخت فشرده است .اینها در حیاط ایستاده اند در حالی که عابران آنها را می بینند .می توانند شیر را باز کنند و دست و رویی بشویند .یعنی هر شیر آب (ملکی شخصی) سقاخانه ای عمومی است
دستفروش ها هم بساط خود را در حیاط کوچه ها پهن می کنند .کنار بند لباس های شسته شده . لباس زن ،مرد و بچه ها ،ملافه ها ،دستمال های آشپزخانه و جوراب ها ی آویزان ، جلوی چشم همه خشک می شود
کف کوچه (حریمی عمومی) و حیاط خانه ها (حریم خصوصی به عمومی بخشیده شده ) همزمان سقف خانه دیگری است (لایه ای خصوصی اما خارجی) . بنابر این شمعدانی های ایستاده در کنار حیاط کوچه ،فضای سبزی است برای عابران (عامه) ،اهالی خانه اصلی و اهالی خانه پایینی . برای اولی فضایی خانگی و طراوتی افقی و برای پایینی فضایی خارجی (پشت بامی) وطراوتی ریزشی (هوایی)
قهوه خانه با تخت های چوبی، با همه نشانه های ایرانی آن مانند سماور، قلیان، پشتی و احتمالا دیزی، نان سنگک و پیازچه در همین حیاط کوچه ها جای گرفته. گویی صاحبان خانه ها تخت یا تخت هایی را با قالیچه و پشتی در حیاط خود گذاشته باشند تا عصر ها در آن چای بنوشند
قهو ها خانه ها یعنی جایی برای فروش چیزی یا عرضه خدماتی یا محل تفریحی عمومی و یا پاتوقی محلی ، در حیاط خانه ها ( زمینی خصوصی) قرار گرفته اند. در این شهر فرقی میان مغازه، اداره، کتابفروشی و خانه وجود ندارد .در را باز می کنی وارد عطاری می شوی. باز می کنی مدرسه است. باز می کنی آهنگری است. باز می کنی خانه دایی است ، خانه دختر عمه است یا که درمانگاه است
با این حساب روابط آدمها در این شهر چگونه است ؟چه چیز یا چیزهایی رفتار آنها و شخصیت شان (اهالی شهر پلکانی) را از شهرهای یک طبقه متمایز می کند؟ نمی دانم .فقط یک روز در ماسوله بودم . اما شب – ساعت یازده – وقتی برای گشتی شبانه به داخل حیاط کوچه ها رفتیم ،در یکی از قهوه خانه ها دیدم شهردار با چند جوان دور میزی نشسته و با یکی از آنها شطرنج بازی می کند

هیچ نظری موجود نیست: