این روز زن و آن روز زن

این[1] روز زن ، هشتم مارس است و آن یکی بیستم جمادی الثانی. یکی میلادی است دیگری قمری و البته هر دو غیر ایرانی .هر چند آن ایرانی تر است زیرا هم در تقویم ایرانی ثبت می شود و هم ذهن ایرانی های بیشتری را به خود مشغول می کند. آن یکی ثابت نیست. در طول سال سفر می کند . بر روی روزهای زمستان پاییز ،تابستان و بهار می نشیند و همزمانی با مناسبت های ملی و دولتی را تجربه می کند . اما این یکی در زمستان می ماند و در هیاهوی شب عید کمرنگ می شود.
آن یکی حوزه بزرگی از جمعیت را می پوشاند .خانواده- ها (فرزندان – همسران) ،دیوانسالاری (مدیران – کارمندان زن- کارمند آن مرد رقیب)، آموزش و پرورش (دانش آموزان– معلمان زن)، اقتصاد( تولید وتوزیع کنندگان– فروشندگان– بخش خدمات) و بتازگی نهادهای غیر دولتی– احزاب سیاسی .اما دومی در گروه کوچکی از تحصیلکرده ها و همینطور سیاستمدارانی که در پی پایگاه اجتماعی می گردند ،مانده است .آن یکی زادروز زنی قدسی است که "مردان از دامن او به معراج می روند " بنابر این هم وقتی برای تکریم مقام زن است و هم دمی نورانی ،مقدس و معنوی است تا"مومنین"مجالی برای قرب یابند، زلال شوند و گشایش خواهند. اما دومی روزی عرفی است که بر آورده شدن آرزویی از آرزوهای دوره جدید را جشن گرفته
هریک مناسک خود را دارند .آن یکی برا ی چند روز موجی وسیع از تبلیغات را در صدا وسیما ، مدارس ، ادارات (بخش رسمی) و در خانواده ها و مراکز خرید (اجتماعی) و در ریخت شهر (با جنب و جوش و رنگارنگی) به راه می اندازد . این یکی اما در فضایی کوچک یا سربسته نه در میدان که در پارک یا سالنی سرپوشیده می تواند تعداد کمی را برای شنیدن بیانیه و سخنرانی دور هم جمع می کند . مراسم آن یکی کسل کننده ، رسمی و گاه سرگرم کننده است و این یکی به خشونت انجامیده ،بی پرده و انفجاری است .بخش عمده مراسم به دلیل محدویت ها و حضور مخاطبان ،در سایت ها و وبلاگ ها برگزار می شود
مشارکت کنندگان در این یکی هارمونی دارند . پوشش ها ( از نظر ،رنگ و مدل ) ،آرایش چهره ،نوع حجاب ،الگوی گفتاردر یک حال و هوا می گنجد .یعنی با وجود رنگارنگی ترکیبی بسیط دارد . زنان چادری یا با پوشش کارمندی بندرت در آن یافت می شوند این ترکیب هیجان زده و احساساتی است . فریاد می زند .محکوم می کند ،عصبی است . خود را ستمدیده ای تنها می داند .به خود حق می دهد و کمی از تنها ماندنش ،تحت فشار بودنش و کتک خوردنش احساس رضایت می کند . کمی شبیه حس رضایت آمیز اما درد آلود یک زندانی سیاسی آرمانخواه زیر شکنجه است .شعارها ،حرف ها ،بیانیه ها و سخنرانی ها ایدئولوژیک ،تلخ و تند است .از این نظر کمتر زنانه است . همینطور احساسی ،هیجانی ،شعاری و تبلیغی است اما زبان آن یکی رسمی ، آلوده به تکرار ،خواب آلودگی و تفریحی است
این فقط روز زن است و آن نام مادر را نیز با خود حمل می کند .بنایر این شخصیتی میانسال و افتاده است واما دیگری حتی اگر پیر است ،طراوت و شادابی خو د را فنا ناپذیر می داند بتازگی روز زن مصداق دیگری پیدا پیدا کرده .روز زن در ایران باستان بیست ونهم بهمن ماه روز ی که مردان ایران باستان مالکیت ، اقتدار خود بر شهر را به زنان خویش می سپردند و در بازگشت با دادن هدیه ای حکومت یکروزه و مستعجل آنان را به پایان می بردند
زن ایرانی مانند مرد آن در کمبود مناسک ومراسم به چند آیینی می گرود . عنصری از دین و معنویت گرایی ،تکه ای از دوره مدرن ، بخشی از رسوم نیاکان به همراه در دام اختیاری افتادن دستگاه تبلیغاتی رسمی
[1] می گویم این چون تنها یک روز از آن گذشته است

هیچ نظری موجود نیست: