زاویه دید و حسینیه ارشاد

آقای دکتر جواد کاشی متن زیر را به عنوان کامنتی بر پست پیشین نشانه ارسال کرده اند . اما وقتی دیدم ساختی فراتر از یک کامنت دارد و از طرفی مدتهاست آقای کاشی مطلبی در وبلاگ خود ننوشته اند ، بهتر دیدم آن را در پست جداگانه ای منتشر کنم.
با این توضیح کوتاه و اضافه که من در آن متن ، از دور و به صورت واحد و کل به حسینیه ارشاد نگاه کرده بودم . همینطور مبنای بیشتر نوشته های اینجا حسی آنی و لحظه ای است و شاید بیشتر نویسنده را معرفی می کند تا سوژه را. حسینیه اینجا یک خاطره است، فارغ از همه دوره ها و همه لایه های آن . ما کمتر خاطره ای داریم که هنوز در یک گره معنایی - مکانی برپا باشد.
به هرحال از نوشتن شما تشکر می کنم امیدوارم دوباره در زاویه دید بنویسید.
"حالا دیگر حسینه ارشاد را با یک گره معنایی نمی‌توان شناخت. این را ازطیف کسانی می‌توان تشخیص داد که این روزها روی آن صندلی‌ها تکیه می‌زنند. کسانی هنوز حس می‌کنند در آن کلام و صدای هنوز هم منتشر و طنین انداز، سر و راز رهایی هست. از منظر اینان، حسینه هنوز هم آبستن عشق و شور است.کسانی اما کینه‌جویانه نظر می‌کنند و سرچشمه هر چه قید و محدودیت‌ است رادر همان تریبون هنوز برپا جستجو می‌کنند. البته کثیری نیز هستند که نه آتش آن عشق و نه سرمای آن نفرت، تحت تاثیرشان قرار نمی‌دهند، اصولاٌ قادرنیستند با افق حسینه ارتباطی برقرار کنند.اما به هر حال حسینه به خاطره می‌انجامد.
جریان روشنفکری دینی تلاش بسیارکرده است، اما هنوز نتوانسته است قدرت نمادین این بنا را احیا کند.دال‌های مرکزی بیان و سخن شریعتی سبب می‌شد که حسینه نیز یک گره معنای وحدت بخش داشته باشد.اینک کلام و سخن روشنفکری دینی فاقد چنان توانایی است. گسیخته است و مملواز دال‌های نامرتبط. به همین سبب نیز حسینیه را مملو از گره‌های معنایی متعدد و ناسازگار می‌کند. حتی شریعتی نیز اینک یک شریعتی چند کانونی است و همه شریعتی امروز در حسینه تجلی ندارد. شریعتی که در حسینه تجسد یافته بود، یک شریعتی منسجم با پیامی روشن به نظر می‌آمد. اما پس از انقلاب شریعتی خود به چند کانون تقسیم شده است. حسینه تنها بخشی از کالبد شریعتی است. شریعتی کویریات، امروزه هم وزن و گاهی سنگین تر از شریعتی اسلامیات است. شریعتی اسلامیات در حسینه هست، اما شریعتی کویریات بیرون از حسینه جاری است.چنین است که شریعتی هنوز زنده است اما حسینه او دیگر به خاطره انجامیده است. کسی را یارای احیای این بنا نیست.با همه اینها، حسینه هنوز در خاطره و شاکله حسی نسل ما دوست داشتنی است.بی آنکه بدانیم چرا. دیگر نمی‌تواند معناهای از دست رفته خود را بازیابد،شاید گرسنه معانی تازه است."

۱ نظر:

سهیل گفت...

سلام
ممنون از راهنمایی تون. چند وقتیه کتابهاشون رو می خونم.
و ممنون که به وبلاگ بنده سر زدید.