مانتو و شلوار، کت و جلیقه میفروشند. یعنی تولیدکننده و فروشندهی پوشاکاند. در بساطشان شال و کلاه، گیوه و جوراب، کیف و کولهپشتی پیدا میشود. به رنگ خاک، رنگ پوست شتر، شیری؛ از جنس نخ و پشم با مدلی ساده، بی زرق و برق، بیحال، یکنواخت، خشن، بافتدار و پرچروک
گویی به تن درویشها و صوفیان برازندهاند. نشانههای آن جماعت را دارند یا میخواهند داشته باشند. پوششی کمحرف، روشن، متبسم، آرام، باوقار، افتاده، گم و ناپیدا
موسسه و تولیدکنندهی پوشاک هستند، سازمانی غیردولتی، جنبش سبز، تجارتخانهای موقعشناس یا طراح مد، نمیدانم کدام نامگذاری شان کنم. هرچه هستند حالا دو فروشگاه ثابت دارند و غرفهای درجمعه بازار چهارراه استانبول
پر مشتری، پرفروش، و جدی در کار
از یک کلبه شروع کردند، شعبه شده از مسیر اصلی کوهنوردان درکه. با ایوانی در کنار که صفهای درویشی را تداعی میکرد. سایبانی و ستونهایی، تنوری و پیشخوانی. لباسهای فروختنی روی طناب شبیه رختی بودند که در باد و آفتاب خشک می شد. با کوزهها، ظرفهای سفالین و گلی، فانوسهای آویزان و البته شیشههای بینام پر از عطر یاس رازقی
نان گردی هم گاه در بساط بود. کوچک اما سنگین، به آتش تنور کشیده، از آردی پرسبوس که به سختی در دهان نرم میشد
فروشنده درهمین لباسها بود که هم قیمت اجناس را میگفت و هم اگر تعجب و پرسش را در نگاه مشتری میدید در جلد رهبری مومن فرو میرفت و مثل یک مبلغ مذهبی، گویی آیینی تازه را به رهگذران عرضه میکرد. با سردی و کمی غرور. از حیات گوشهنشینانهاش در کوه و جذبههای سنگین طبیعت میگفت. از سیاهی و تنگی و غربت شهر برائت میجست
لباسها در یک نظر حکم یونیفرم و تنپوشی واحد بودند برای "نه گفتگان" به حیاتی در حال انقراض و صنعتی، تهوعآور و نفرتانگیز، به نوعی افسردگی مدرن
لباس ها برای آنهایی است که از دود و دم شهر و هیاهوی سرعت و مناسبتهای آن خسته اند. از تصنع و مجازش، از نظم و پلاستیکاش، از مرغهای هورمونی، ماهیهای پرورشی، از مدتداری خوردنیهایش، میوههایی که از کود شیمیایی فربه، منظم، همشکل و رها از طعم و بوی ذات اصلیاند
برای آنها که از مضارع استمراری به گذشته فرار کردهاند. به ماضی بعید ِ ماقبل صنعتی. به ایرانی دور، به عصر زندگی شعرگویان در طاقهای ضربی، خانههای گلی، نانهایی از آتش برخاسته و داغ، ماهی و حوض فیروزهای
اینها تنپوشی برای آنها که از شبیه دیگران بودن خستهاند. عاشق تفاوتاند. رنگی جدا میخواهند و راهی فرعی برگزیدهاند، اکثریت همیشه عوام است
شورشگرانی آرام که بر الگویی ثابت، پر طرفدار و همیشگی حمله میکنند در مقاومتی بیصدا
یا آنان که " مارکدار " نمیپوشند اما به دنبال مارکی، مارکندار میگردند
تنپوش برای کسانی که میخواهند کتابخوان، هنرمند، روشنفکر، اهل سینما، موسیقی و ساز، کافه نشین، منتقد و جوان جلوه کنند یا خوانده شوند
هم ساده است هم شیک. هم تازه هم سنتی هم معنوی
برای دیگری شاید تبعیت از مد است و فشن
یکی شاید آن را نشانهای از رفاه بداند در لایهای ارزان
محصولی پیچیده در لباس سادگی
این کالا نمادی است از مرامی بدون مانیفست، سبکی از زندگی و نشانهای از یک ایدئولوژی
با این ایدهها و اصول:
"پوشاک .... (نام تولید کننده را حذف کرده ام) 0انسان را موجودی قلمداد میکند که با پیرامون خود رابطهای غیرقابل تفکیک دارد. آسایش این رابطه بر توازن با محیط استوار است. نگاه پوشاک ..... به جهان پیرامونی و زیستگاه انسانْ بوممحور است. ""در سالهای اخیر، طرز فکر تازهای به شهرهای توسعه یافته راه پیدا کرده است که میتوان آنرا «موج بازگشت به گذشته» نامید. پدیدهای که در کشورهای پیشرفته صنعتی پاگرفته و زاییده زندگی مدرن است و عکسالعملی طبیعی است در مقابل تکنولوژی، پیچیدگی و ماشینزدگی، که گرایش به طبیعت، ساده زیستن و زندهکردن سنتهای گذشته را موجب شده است."
"از طرفی در همین زندگی مدرن، در مواجه با یادگارهای قدیم ، جذبهای غریب در ما برانگیخته میشود و حسی که به ما میفهماند که «تفاوتی در کار است». کششی که فقط قسمتی از آن به احساس دورماندگی از ریشه ها و نوستالژی مربوط است و قسمت عمده آن ناشی از کیفیتهای متفاوت آنهاست، که دیگر در محصولات صنعتی امروزی قابل رؤیت نیست و ارتباط مستقیم با نحوه فرآوری آنها از طبیعت و مواد اولیه مورد استفاده دارد"
"فرآوردههای طبیعی بدون دستکاریهای شیمیایی و ژنتیک، بیشترین «سازگاری» را با محیط زیست و بدن انسان دارند و کمترین آسیب را به اکوسیستمها وارد میکنند"
و در نهایت بسادگی خرید لباس و به دشواری تغییر مسیر زندگی :
"بهار 1379، ارتفاعات کوهستانی شمال تهران درمسیر کوهنوردی درکه، نیم ساعتی از هیاهوی شهر فاصله گرفته بودیم و کلبه چوبی کاهگلی با سقف شیب دار چوبی پای شیب کوه ما را به خود جذب میکرد راهمان را به سمت کلبه تغییر دادیم و پا در جادهای گذاشتیم که از مسیر متداول کوه جدا شده بود. بعدها فهمیدیم که همان لحظه، خیلی ساده، مسیر زندگی مان عوض شده است"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر