رقیق و نازک، پوستانداخته، وزن از دست داده، شناور،مثل یک بادکنک گازی رها شده در باد،
ریختگی چشم از همه رنگهای اصلی، لعابزدایی
پوست پر از حفره، براق، شبیه یک چراغ مهتابی
مورمور شدن لبها، لبالب شدن کاسه چشمها
گره درشت درمیان گلو ونای
پیشانی دردناک، دهلیز سیاه
میل فرار به محرابی تاریک، مسجد یا کلیسا
پنهان شدن زیر پردهای سیاه، مثل لباس کعبه
تشنهی پناهندگی به دامن یک پیامبر، بست نشستن در بازوهای یک مادر
امانِ یک ضامن آهو
ریختگی چشم از همه رنگهای اصلی، لعابزدایی
پوست پر از حفره، براق، شبیه یک چراغ مهتابی
مورمور شدن لبها، لبالب شدن کاسه چشمها
گره درشت درمیان گلو ونای
پیشانی دردناک، دهلیز سیاه
میل فرار به محرابی تاریک، مسجد یا کلیسا
پنهان شدن زیر پردهای سیاه، مثل لباس کعبه
تشنهی پناهندگی به دامن یک پیامبر، بست نشستن در بازوهای یک مادر
امانِ یک ضامن آهو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر