گاه گفته يا نوشته و سوژه تماشا چيزي است و شنيده و خوانده و ديده شده چيزي ديگر
شاهد هم اين است كه چرا دو تماشاگر يك صحنه را مي‌بينند اما گويي هيچكدام‌شان از يك فيلم سخن نمي‌گويند
اما حالا در اين لحظه مطابقت ديگري برايم محل پرسش است اينكه متن آزاد شده از مولف چقدر با پيش از آزادي تفاوت دارد يا چقدر به آن شبيه است ؟
تاليف چقدر به همان رنگي درآمده كه مولف در ذهن داشته.آيا شور و حسابگري مولف همان طور كه بوده در متن ريخته شده؟
چه مولفاني با حس‌ها ، فكرها و رنگ‌هاي ذهن خود ديوار كوتاهتري دارند ؟ يعني فاصله كمتري مي گذارند ؟خوب همه گوشه كنارهاي خانه خود را مي شناسند از سوراخ سنبه‌هايش خبر دارند؟
منِ خواننده- تماشاگر از كجا بدانم اينكه تماشا مي‌كنم - مي‌خوانم، حتما موزاييكي، قطعه‌اي ،تكه‌اي از ذهن مولف است.
چقدر تكنيك‌ها، سبك‌ها و ابزار‌ها رسانه يا رساننده باوفايي براي خارج كردن محتويات ذهن مولف و ريختن آن در متن است ؟سر راه چه لباس‌هايي از ديگران سرقت مي‌كنند و به او مي‌پوشانند؟ خودم هم گيج مي‌شوم چقدر مي‌توان لباس هايي بومي و مناسب به تن او پوشاند؟
اصلا مي‌شود اينها لباس ديگري نپوشند ؟
چرا بهقوا اكو مولف نياز به ميزكار دارد؟ چه لزومي به طرح و نقشه است ؟
من از كجا بدانم كه اين همان است كه او مي‌خواسته به من بگويد ؟ شايد اين طرفش مهم‌تر است كه من چگونه مي‌توانم حياط خانه‌ام را خوب ببينم ؟

هیچ نظری موجود نیست: