وقتی نانوا نان را از تنور در میآورد چرخ خلقت به راه افتاده. گندم و آرد و خمیر سرد را به جان آتش انداخته، پخته، جان بخشیده و سفره ما به صفایستادگان را از گرسنگی نجات داده.
نان پختن را دوست دارم.
دانهکاشتن،
ابرپاشیدن،
باریدن را.
بر کاسه چشم دهقان سبز شدن،
هفتادخوشهچیدن را.
بادشدن را دوست دارم،
بر بال آسباد توفیدن را.
آتش را دوست دارم،
درتنور رفتن، سوختن را.
ناندرآوردن را.
سفرهانداختن،
گرسنگی نشاندن را.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر