افسرده و شتاب

روی افسرده رو به سکون است .رو به توقف
او همیشه در ایستگاه است . سوار نمی شود
حرکت دستهای او و پاهایش و حتی نگاهش روی دور کند است
نفس هایش نیز . افکارش هم . آرام می رود نه اینکه دور نمی رود ،عمیق نمی شود
اما همان جا می ماند . می رود ولی نه با حرکت های زاویه دار . سر می خورد یا می پرد
یا مانند جسمی که در آب می افتد و شتابش گرفته می شود
برای افسرده ، حرکت بی معناست ، تمسخر آمیز است
حرکت ماشین ها جنب و جوش آدمها ، پر و خالی شدن قطار های مترو
دویدن مسافران ، همهمه بازار ، حرکت ثانیه شمار و دقیقه شمار ساعت
،شتاب صبحگاه سرد بچه ها ، صدای چرخ سبد های خرید در فروشگاههای زنجیره ای
ا نقباض پای بازیکنان فوتبال ، ر فت و آمد خورشید وماه
حرکت قد کودکان به سمت آسمان ، آمدن بهار ،تابستان پاییز و زمست
انافسرده هرگز نمی دود ، می نشیند به دیوار تکیه می کند
یا روی زمین دراز می کشد به آسمان نگاه می کند .او دشمن حرکت است

هیچ نظری موجود نیست: