ویترین كتاب
متني براي خواندن
اين روزها اگر وارد دانشكده علوم اجتماعي و ارتباطات دانشگاه علامه شويد، ميز بزرگ پراز كتابي شما را به خود مي خواند. كتاب ها برای مدت کوتاهی به نمایش گذاشته و فروخته می شوند و كتابفروشي تخصصي ودائمي دانشكده در درون ساختمان قرار دارد
اولين چيزي كه احتمالا جلب توجه مي كند عنوان كتاب هاست و بعد تركيب آنها و پس ازآن شايد اين سووال برایتان پيش بيايد كه چرا اين كتاب ها اينجا به نمايش درآمده و یا اینکه ميزان فروش آنها چقدراست والبته اينكه كدام يك از اين كتاب ها براي دانشجويان اين دانشكده خاص جذابيت بيشتري دارد
در ميان اين كتاب ها نام هايي هست كه به كار كودكان مي آيد" سگ خالدار، دنياي الفبا و پازل شنگول و منگول"؛ چند كتاب عمومي آشپزي و البته يك كتاب تخصصي با نام "طرز تهيه 27 سس" همينطور دائره المعارف بانوي خانه" و" گنجينه خانه داري "نيز ديده مي شود
شايد بتوان كتاب هاي زير را هم در يك گروه جاي داد : "101 ايده رمانتيك ، نكات اساسي براي شروع ازدواج ، روانشناسي همسر ناسازگار و زن شاداب، فرهنگ تربيت كودكان و ماساژكودكان ؛ درمان طبيعي اعصاب، هنر برقراري ارتباط، مدير يك دقيقه اي ، رمز موفقيت ميليونرهاي خودساخته، كپسول مديريت " و اين چند كتاب را هم بتوان با هم رديف كرد" خاطرات يك مغ ، كليات تعبير خواب، راهنماي جامع استخاره، چهار طالع بيني " و در گروهي ديگر: چند مجموعه شعر از شاملو، پروين اعتصامي، فروغ، حافظ و سعدي كه بيشتر در قطع جيبي عرضه شده اند؛ كتابهاي جلال ال احمد و پائولو كوئيلو و همینطور كتاب های مذهبي با عنوان هايي مانند"ما امام زمان را ديده ايم" يا زندگي نامه معصومين و آموزش نمازرا هم اضافه کنید
این فهرست کمی طولاني شد اما اصرار داشتم كه اول نام كتاب هاخوانده شود و بعد چند نكته را يادآوري كنم

شايد هر سال بررسي و تحقيقات زيادي درباره ميزان فروش كتاب و سرانه مطالعه انجام شود والبته بررسي كنندگان در اين تحقيقات ازشمارگان و نوبت هاي چاپ كتاب وفهرست فروش آنها براي تحليل سبك مصرف كتاب در ايران استفاده کنند و يا از راه نظرسنجي، سليقه مخاطب را بسنجند. همينطور شايد كساني از طريق تحليل محتواي عنوان كتاب ها، رده سني مخاطبان ونوع و موضوع كتاب ازرابطه كتاب و كتابخوان تصوير روشن تري عرضه كنند
اما به نظر راه ديگري هم وجود دارد و آن هم تحليل ويترين كتابفروشي ها به مثابه يك متن فرهنگي است تا هم معلوم شود علاوه بر كتابفروش، مشتريان رسانه ها، فرهنگ عمومي و قدرت سياسي چگونه وتا چه اندازه در چيدن ويترين ها نقش دارند و در مقابل، اين چينش با عنوان ها و تركيب خاص خود چگونه و چقدر ذائقه خوانندگان، عابران و مشتريان را مي سازند و بقولي بر مي سازند

همينطور زمان چه تاثيري بر ساختن اين سليقه دارد. مثلا ببينيم ويترين كتاب ها و ميز هاي فروش آن در دهه چهل و بعد اوايل دهه پنجاه با اواخر آن چه تفاوتي مي كند همينطو كتابفروش ها چه كتاب هايي را در ابتدا و ميانه و آخر دهه هاي شصت و هفتاد برجسته و تبليغ كرده اند و حالا اين لحظه كه روزهاي آخرسال هشتاد و پنج را طي مي كنيم چه چيزهايي را پيشنهاد مي كنند
شايد بعضي ها ميزهاي فروش كتاب در سال 57 و 58 در دانشگاهها را بياد بياورند. فضاي ايدئولوژيك آن زمان و تكثر و تفرق سياسي و وجود چندين گروه وحزب، سفره هايي رنگارنگي را براي دانشجويان پهن مي كرد كه مهم ترين خصلت آن اگر درست بياد بياورماين بود كه كمتر كتاب مشتركي درميان آنها به چشم مي خورد . فضاي سياسي بعد از خرداد سال شصت كالاهايي رااز اين ويترين برداشت و چيز هايي را جايگزين كرد. مثلا كتاب هاي شريعتي يكي دو بار از اين ميز ها حذف شد و دوباره به سر جاي اولش برگشت . نگاهي به محتواي ويترين ها و ميز هاي فروش كتاب در دوره اصلاحات باكتاب هاي جايگزين شده آن تفاوت معنا داري دارد
موضوع خيلي وسيع تر از يك نوشته وبلاگي است اما شايد خواندن ميز فروش كتاب دانشكده علوم اجتماعي كه بي شباهت با عموم ويترين كتابفروشي هاي شهر نيست بتواند پايان دهنده این مطلب باشد
كتاب هاي كودكان: در اين سال ها نشانه هاي زيادي از تغيير جايگاه فرزند در خانواده نسبت به نسل هاي گذشته ديده و شنيده ايم موجودي كه به محور اصلي خانواده تبديل شده خوراك، آموزش ، تربيت ،تفريح و سلامتي روح وجسم او بشكلي افراطي مورد توجه پدر و مادر و اطرافيان است. براي همين در هر خانه رديف يا رديف هايي از كتابخانه به اين موضوع اختصاص دارد
غذا: شهر، خانه و رسانه ها دائما از عناصري پر مي شوند كه به طور مستقيم و غير مستقيم به خوردن ارجاع مي دهند بخش
مهمي از محتواي رسانه ها، گفت و گوهاي افراد و پيام هاي شهري و ذهن و وقت مردم را، خوردن پر مي كند . حتي حضور اين همه متخصص تغذيه و رژيم غذايي و هشدارهايي كه كم تر خوردن را توصيه مي كند نيز به حضوري قدرتمند مربوط مي شود
موفقيت : وجود اين همه كتاب هاي موفقيت و رمز ورازهاي آن و ارائه راه حل هاي يك دقيقه اي و يك شبه، روحي را تداعي مي كند كه حس عقب ماندگي بزرگی آزارش مي دهد و البته نمي خواهد براي رسيدن به مقصد با پاي پياده برود حتما آسانسور ويا هواپيماي فوق سرعت نياز دارد . حضور کلمه هاي كپسول ، يك دقيقه ، رمز ، گنجينه و دائره المعاف(چهل صفحه اي ) در تيتر كتاب ها از همين بي صبري نشانه دارد
مشکلات ارتباطی : شکست های عاطفی، سختی های ارتباط گیری در گروه، دعواهای خانوادگی و طلاق، نیاز به جلب توجه و نظر دیگران و شاید بازاریابی عاطفی باعث شده تا كتاب هايي به بازار سرازير شود و راه حل هايي آسان وعملياتي را آموزش دهد
كمبود هاي روحي : شيوع اضطراب، افسردگي و پرخاشگري ها وانواع اقسام ناراحتي هاي روحي، تشنگي خواننده را به خودآموز هاي روان درماني افزايش مي دهد همينطورخستگي عمومي از استيلاي برداشت خاصي از دين مردم را – كه اينجا به ميزانشان كار نداريم _ به سمت فرقه هاي عرفاني شرقي و غربي و همينطور جادو وتعبير خواب مي كشاند
زبان: اينجا هم منظورم زبان خارجي است و هم بيشتر زبان نوشتن . مخاطب اين ويترين ها از زبان پيچيده بيزار است به همين دليل اكثر اين كتاب ها با زباني همه فهم ، بي پيرايه و آسان نوشته مي شود
كتاب هاي غايب : چه كتاب هايي در بساط كتابفروشي ها برجسته نمي شود ودر ويترين نمي نشيند مثلا خوانندگان به كتاب هاي سياسي علاقه ندارند يا فضاي حاكم اجازه نمي دهد يا قدرت سياسي نمي گذارد و يا اين كتاب ها اصلا به چاپ نمي رسد ؟
از كتابفروش پرسيدم كه چه كتاب هايي را دانشجويان مي خواستند كه شما نداشتيد اولين نام كتاب فرويد بود كه بعد كتاب هاي اجتماعي و تخصصي را به آن اضافه كرد
و پيش از آن كتاب هاي كوئيلو ، آنتوني رابينز، شل سيلور استاين، جبران خليل جبران ، شاملو، تربيت كودكان، مشيري ، امام زمان سيره النبي و گنچ هاي معنوي را فهرست پرفروش خود خواند و در آخر كتاب آشپزي با مایكروفر را در صدر نشاند

۳ نظر:

ناشناس گفت...

يه خورده ناراحت كننده س وقتي مي بيني همه دارن قورباغه قورت مي دن و پنير جابجا مي كنن و بعد تيراژ آخرين مجموعه ي احمدرضا احوي رو مي بيني
از اينم نگذريم كه ذائقه ي مردم رو تا حد زيادي رسانه ها شكل ميدن و تكليف ما هم اين وسط معلومه !

ناشناس گفت...

همین الان یکی از دوستان این پست شما رو برام فرستاد و از این طریق با وبلاگ شما آشنا شدم .
شما همون حساسیتی رو به این نمایشگاه کتاب داریدکه من و دوستانم هم داشتیم و خیلی به مسئولین برگزاری (که ترجیح می دم نگم که چه کسی مسبب بوده :) تذکر دادیم.
ولی تصور می کنم که برای یک قضاوت همه جانبه میزان نمایشگاه های کتاب دیگر که در عرض این چند ماه در دانشکده برقرار بود و البته درصد استقبال و میزان فروش آنها رو هم باید به حساب بیاوریم.
من شخصا مسئول دو تا از اون نمایشگاه ها بودم و همون طور که می دونید فقط کتب فلسفی و جامعه شناسی رو عرضه کرده بودیم.فکر می کنید چقدر فروختیم؟! در نمایشگاه آخر نزدیک به دویست هزار تومان...حالا باید دید که این نمایشگاه چقدر فروخته است!

ناشناس گفت...

سلام نشانه ی عزیز
پس شما به خانه ی ما آمدید و به من سر نزدید؟ من همان طبقه ی بالای آن نمایشگاه بودم ! امیدوارم به ملاقات شما
در ضمن سال نو رو خدمت تون تبریک عرض می کنم. با بهترین آرزوها