مدرسهً بدون جمعه
شهر بدون تعطیل
اگر پرده اتاقم را كنار بزنم مجتمع آموزشي وغير انتفاعي ابن سينا در گوشه چپ نگاهم مي نشيند از ميان همه ويژگي هاي اين مدرسه بي وقفه بودن تحصيل دانش آموزان است فكر مي كنم تنها دو يا سه روز در سال به خود تعطيلي ببيند . روزهای اول سال نو تاسوعا و عاشورا و بيست و يكم ماه رمضان
دهها دانش آموز دختر دبيرستاني با يونيفورم مدرسه از اولين ساعت هاي صبح جمعه و روز هاي تعطيل به مدرسه مي آيند و گاه تا ساعت سه يا چهار بعد از ظهر آنجا مي مانند . كلاس هاي آمادگي كنكور، تقويتي ، آزمون هاي هفتگي و شايد هم كلاس هاي آزاد آنها را مي كشاند
این روزهای تعطیل عید هم مدرسه باز است و دختر ها ی ساکن در این اردوی نوروزی، ساعت بیشتری را حتی نسبت به طول سال در مدرسه می مانند . چراغ های مدرسه تا ساعت هفت شب روشن است
در طول مدتي كه دختر ها در مدرسه هستند، خيابان هاي اطراف وضعيتي فوق العاده پيدا مي كند . موجي از ماشين تمام محل هاي پارك را مي پوشاند . صداي بوق ماشين و همهمه زمان ورود و خروج دانش آموزان محله را از شكل و شمايل يك روز تعطيل و خاموشي آن در مي آورد . ترافيك در اين خيابان و در اين ساعت مانند ساير روزهاي هفته است . پدر ها ، مادر ها يا ديگر اعضاي خانواده در ماشين ها گاه براي چندين ساعت منتظر مي مانند
شاید این ادامه یاد گرفتن در روزهای تعطیل دلیلی بر این باشد که در طول چند سال گذشته بي وقفه بودن آموزش به نوعي مارك ، سبك و مد در نظام آموزشي تبديل شده و بخشي از سبك زندگي مدرن طبقه متوسط را تشكيل داده است .نشانه اي براي مدرن بودن و چشم اندازي براي فرداي روشن دانش آموز. تضميني براي تحصيل در مدارس برتر، خاص و مشهور در مقاطع تحصيلي بالاتر وقبولي در دانشگا ههايي با همين صفات و به دست آوردن مقام در المپيادهاي علمي در داخل و خارج ، گرفتن پذيرش و بورس از دانشگاههاي خارجي و قبولي در رشته هاي تحصيلي عالي و پيدا كردن شغل و موقعيت مناسب اجتماعي و حتما تضميني برا ي كسب در آمد بالا و امكان وصلت با خانواده هايي واجد همه امتياز هاي امروزين
هر چند بعد از انقلاب و شايد تحت تاثير انديشه هاي چپ بنوعي شاهد يكسان سازي مدارس بوديم اما در ميانه دهه شصت بعضي مدارس مذهبي باقيمانده از دوران شاه و بخصوص مدرسه استعداد هاي درخشان مجددا شروع به دستچين كردن دانش آموز و ارائه برنامه خاص آموزشي براي آنها كردند.اين روند تا آنجا پيش رفت كه مدارس غير انتفاعي در دهه هفتاد به عنوان نهاد تثبيت شده در نظام اموزشي ما باقی ماند
اين مدارس با ترتيب دادن اردو هايي در روزهاي تعطيل نوروز و تابستان در داخل مدرسه و شهرهاي خوش آب و هوا ، زمان اضافه اي را به طول مدت رسمي و استاندارد آموزشي تزريق مي كرد ند و مي كنند
همينطور برخي از اين مدارس چشم ناظر خود را به ساعت هاي خارج از زمان رسمي مدرسه و به داخل خانه ها و وقت آزاد دانش آموزان مي كشانند برنامه اي سخت و انضباطي براي انجام تكاليف مدرسه تنظيم مي كنند و با اين كار زمان خارج از تسلط خود را نيز به كنترل در مي آورند . بعضي از اين مدارس با برقرار كردن تماس تلفني در ساعت هاي تعطيل مدرسه ازدانش آموزان يا والدين آنها درباره كم و كيف روند انجام تكاليف مي پرسند
اين ها علاوه بر امور آموزشي و تربيتي است كه خانواده ها راسا براي فرزند خود برنامه ريزي مي كنند . آموزش زبان كه در موسسات آموزشي يا به شكل كلاس هاي خصوصي در خانه ها در جريان است و پاي اصلي آموزش جانبي به حساب مي آيد . اين موضوع در مورد زبان انگليسي از سال هاي پيش از دبستان شروع مي شود و گاه تا ميانه اين دوره به پايان مي رسد و بعد از آن بعضي براي ياد گيري زبان دوم اقدام مي كنند
كلاس هاي كمك درسي وآمادگي براي پذيرش در آزمون ها استعدادهاي درخشان و المپيادها و يا كلاس هاي تقويتي و تكميلي هم براه است. آموزش موسيقي و يادگيري نواختن حداقل يك ساز براي بچه ها ضروري است . باشگاههاي ورزشي هم در ساعت هاي تعطيل مدرسه ها معمولا پذيراي دانش آموزاني است كه مي خواهند دست كم در يك رشته ورزشي مهارت يابند و در مسابقات مدرسه يا باشگاهي و حرفه اي مقام و جايي كسب كنند
منظورمن بي فايده بودن اين برنامه ها نيست گاهي آرزو مي كنم از اين نسل بودم و حداقل بخشي از اين مهارت ها را با اختيار خانواده مدرسه و اجبارا در سنين پايين تر فرا مي گرفتم اما اينها همه يعني تعطيل نابرداري آموزش ، حذف جمعه يعني تحصيل بي انقطاع وزندگي آموزشي بي وقفه، حرام بودن تعطيلات و آسايش خيال، اضطراري دائمي، سر كسي را زير آب بردن و براي چند ساعت بي وقفه نگه داشتن
يعني حذف مهماني هاي خانوادگي و ارتباط و معاشرت براي بچه ها ، يعني ساختن ربات و پر كردن او از برنامه هايي مشتمل بر دانشي كه تنها در آزمون هاي ورودي به كار مي آيد .يعني توليد انبوه تحصيلكرده هايي يكسان كه براي اداره يك زندگي عادي وبرقرار كردن ارتباط و تفكري عميق دچار مشكل مي شوند
از آن طرف اينها يعني شهر بدون جمعه، بدون وقفه و يكسره؛ يعني شهر هميشه رسمي و اداري

۱ نظر:

ناشناس گفت...

دوست عزيز؛
چه درست و به آيين نوشته بوديد. موفق باشيد.