کارخانه آرایشگری

آرایشگاهی زنانه که در طبقه همکف ساختمانی کهنه در جنوب شرقی یک میدان قدیمی در تهران جای گرفته است
نمای بیرونی، ورودی و راه پله ها، معماری سال های دهه سی را تداعی می کند. وجود مغازه های مجاور، غیرمسکونی بودن منطقه، سادگی تابلوی آرایشگاه وتجاری بودن فضای داخل ساختمان – راهروها و راه پله ها با نشانه های مرسوم یک آرایشگاه زنانه در تقابل قرار دارد
فضای بزرگ داخل آرایشگاه به راهرویی L مانند و سالن هایی متصل به آن قابل تقسیم است . هریک از سالن ها به بخشی از خدمات آرایشگاه اختصاص دارند .بخش پذیرش روبروی در ورودی و درهمان راهروی اصلی قرار گرفته است و همیشه یک یا دو نفر از کارکنان آرایشگاه پرتکاپو، جدی و پر مراجعه پشت میز قرار دارند. آنها به تلفن ها و پرسش های تازه واردها پاسخ می دهند، پول دریافت و قبض صادر می کنند. گاه نامی را با صدای بلند می خوانند و نوبت کسی را اعلام می کنند در غیر این صورت مشغول
صحبت کردن با یکدیگر هستند
تحرک زیاد، جنب و جوش و سرو صدایی که در این نقطه تجمعی دائمی پیدا می کند، نقطه جاذبی برای تمرکز توجه مشتریان بیقراری است که در انبوهی همیشگی، در راهروی درازی جای گرفته اند و نمی دانند وقت باقیمانده تا نوبت خویش را چگونه سر کنند
دفتر بزرگی که به بلندی دفاتر حضور و غیاب مدرسه و مملو از نام های خط خورده و ناخورده است، کناری روی میز قرار دارد . بالای هر یک از ستون های آن نام یکی از آرایشگران به چشم می خورد. هر تازه واردی به انتخاب خود نامش را در یکی از ستون ها می نویسد، پول پرداخت می کند و می نشیند
تنها فضای تفکیک شده که مشتریان را از کارکنان جدا می کند همین راهرو یا سالن انتظار است . در باقی سالن ها ترکیبی از رنگ صورتی یونیفورم آرایشگران با طیفی از رنگ های تیره لباس و پوشش مشتریان موج می زند
تقابل آشکاری که این آرایشگاه را از آرایشگاههای مشابه جدا می کند، ارمنی بودن کارکنان آن است و از آن مهم تر استفاده آنها از زبان خود برای ارتباط با همکاران خود در تمام روز کاری است. این در حالی است در تقابلی دیگر اساسا ارتباط کلامی آرایشگران با مشتریان خود نیز در حداقل قرار دارد. کلمه های محدودی که در طول عملیات آرایشی و پیرایشی رد و بدل می شود، تک کلمه یا گزاره های کوتاهی است که مستقیم به کار مربوط است و معمولا دنباله نمی گیرد
من - مشتری - در اجباری بدلخواه جسم خود را به صندلی دوخته ام وبا کمترین امکان حرکت، تسلیم دست های آرایشگر هستم . او- آرایشگر- بر خلاف همتاهای خود در فضاهایی مشابه که از کلام به مثابه روشی تبلیغاتی برای ارتباط با مشتری سود می جویند تا ادامه آمدن او را به آرایشگاه خود تضمین کنند، ساکت است. نه از شغل، میزان تحصیلات، محل زندگی من و تعداد فرزندان و شغل همسرم می پرسد و نه با روشی روانکاوانه و با استفاده از تجربه درازمدت ارتباط با مردم یا چون فالگیران از ناگفته های من خبر می دهد. همچنین تشریح ویژگی های قیافه و موی من بخشی از زمان ارتباطی ما را اشغال نمی کند و از تحلیل های زیبایی شناسانه و آرایشگرایانه اش هم خبری نیست. من زیر دست های او و از آرایشگاه او غایب ام
من - مشتری - برای او مانکنی هستم با بدنی سرد، بدون احساس که هر نوع تمایز فرهنگی، شغلی ، تحصیلی و طبقاتی ام را بیرون در و یا جلوی صندوق جا گذاشته و در شباهتی آشکار تبدیل به محصولی تکنولوژیک شده که وظیفه او اضافه کردن پیچ یا مهره ای و یا محکم کردن آن است
بنابر این هنگام این عملیات من از وجه فرهنگی و حیات انسانی خود غایب ام . از نظر او هیچ نمی شنوم . در من نیز همین حس جاری است گوش های من نه برای شنیدن آواهایی که از دهان او خارج می شود، که برای درک معانی آنها شنوایی خود را از دست داده است. از جمله ها و کلمه های او چیزی نمی فهمم، به علت خنده ها یا عصبانیت های او پی نمی برم. گاه تنها اسمی خاص مانند نام یک فیلم، یک هنرپیشه و یا نام یک کالا یا مکانی مشهور مرا متوجه سمت و سوی کلمه ها می کند
رابطه صمیمانه و درگیر آرایشگران با هم و فقدان ارتباط مشتریان، فضای ارتباطی را به جای تقسیم آرایشگاه به واحد های مستقل یک آرایشگر- یک مشتری آن را به دو واحد بزرگ آرایشگران و مشتریان بدل می کند با این تفاوت که انسجامی در میان مشریان وجود ندارد وآنها در گسیختگی محسوسی پراکنده اند
فضا را کلمه هایی ارمنی با طول موجی بالا پر می کند و من- مشتری- ربات - مانکن ،چون حاضری در کشوری بیگانه از طریق چند اسم خاص ،هاج و واج مشغول کلنجار رفتن با غریبگی و در حاشیه بودن خویش ام
فضای آرایشگاه نیز تقابل دیگر را با فضاهای مشابه خود به نمایش می گذارد. آیینه های بزرگی که بخش عمده دیوارسالن ها را می پوشاند، بزرگ، بی تزیین وخالی ازآرایه های مرسوم است . پیشخوان آیینه ها بر خلاف معمول از لوازم ، شیشه ها و اسپری ها انباشته نشده و زرق و برق و یا شیک بودنی مصنوعی چشم را پر نمی کند. پوسترهایی برای نمایش مدل مو و آرایش صورت زنان اینجا و آنجا پراکنده است اما نه به اندازه ای که درغلبه ای آشکار از بیرنگی محیط بکاهد
این پوسترها معمولا در قطع و اندازه های مختلف زنان آراسته غیر ایرانی را با هدف معرفی مدلی تازه از مو یا آرایش به نمایش می گذارند و البته به جای نوعی کاغذ دیواری نیز می نشینند و به مثابه نشانه ای برای یک فضای آرایشگاهی عمل می کنند. این کاغذ دیواری ها درعین حال با بکارگیری انواع سبک های اغواگری در نگاه، تبسم و پوشش سوژه ها وهمینطور زاویه دید دوربین ، ترکیبی از الگوی نهایی برای زن بودن و جنسیت و زنانگی را در یک فضای آرایشگاهی منتشر می کنند
اما غالب نبودن این پوسترها در آرایشگاه مورد بررسی، در کنار سادگی لباس کار، صورت و موهای بدون آرایش آرایشگران و مجاورت این نشانه ها با رفتار اداری و سرد آنها با مشتریان و درفضا، موج زنانگی را در مقایسه با آرایشگاههای دیگر به حداقل می رساند

پی نوشت : برداشت من از تسلط الگوی "خود و دیگری" در آرایشگاه به معنی فاصله و تقابل من از کارکنان آن یا آیین و مسلک شان نیست. دوست روزنامه نگارخوبی ازمیان هم کیشان آنها دارم که شاهد است. والبته اینکه بعضی نشانه های این فضا برای من جذاب تر از فضاهای مشابه است که نمی دانم ارتباطی با کیش ودین واین حرفها پیدا می کند یا نه

۹ نظر:

ناشناس گفت...

من هم به این آریشگاه رفته ام همه این حس ها را تجربه کرده ام اما برایم جالب بود که خیلی خوب توصیف کرده بودی هر بار که رفتم می گفتم دفعه آخرم است شاید ما آنقدر به همان صحبت های تبلیغاتی عادت کرده ایم که اینگونه اش را تاب نمی آوریم همین احساس ها را در لباس فروشی با همین مشخصات داشتم آخرین بار بیستم شهریور ماه بود به این آرایشگاه رفتم شاید یکبار دیگر با این دید "من"و"جز من" بروم

ناشناس گفت...

نشانه عزیز
چیزی که شاید مهم باشد در نشانه شناسی ات به آن توجه کنی مفهوم زیبایی در کار آرایشگری است به نظر می رسد هر چیزی عادی می شود از معنا ومفهوم اصلی خودش فاصله می گیرد.آدم فکر می کند کسانی که در کار خلق زیبایی هستند باید آدمهایی شاد باشند آیا در چهره یا رفتار آرایشگران آن آرایشگاه علامتی که نشانه درک و لذت بردن از زیبایی باشد، دیدی؟ آیا خودش در صورت یا سیرت زیبا بود؟زمانی که زیر دست آرایشگر هستی فکر می کنی او چه حسی دارد؟ چگونه آن را می بیند آیا این کار با خیاطی یا کشاورزی کردن فرقی نمی کند؟ زن کشاورز روی زمین کار می کند زن خیاط روی پارچه و این یکی روی جسم تو

همدرد

ناشناس گفت...

تصوير ارائه شده نماد جديدي از يك حس انساني است كه توان ايجاد پيوند ميان فضاي بيروني و دروني را دارااست .اين تصوير كم ژيدا بيانگر دو نشانه است نخست از آن نگاه كه اين فاصله آنچه ميسازيم با آنچه بايد باشد يا ميتواند باشد بسيار زياد است .ارايشگاه زنانه تصوير ذهني از زن با تعريف جنس و كالا است اما اين آرايشگاه شايد فاصله ذهن پيشين از اين مكانرا با نوعي ترميم و يا شايد اصلاح همراه ساخته اس .اما نكته دوم انتقال پيام فقط با ابزارهايمتداولي چون زبان يا تصوير بوده ولي اكنون منش زباني قابل درك براي انتقال پيام شده و اين خود ميتواند نقطه اي براي حركت هاي سريع در دنياي قوق سريع باشد
مهناز 1342

ناشناس گفت...

سلام
به منم یه سر بیا
منی که لینک دادم تو رو

شاه رخ گفت...

نشانه ی عزیز
به طور اتفاقی اینجا را رو پیدا کردم.راستش به آدرس قبلیت سر میزدم ولی بعد از چند ثانیه بسته میشد.به هر حال خوشخالم که باز هم مینویسی.ولی کاش خبر میکردی که اسباب کشی کردی.

ناشناس گفت...

سلام ، خیلی خوب بود فقط یه سوال چرا به جای تحلیل یک ارایشگاه تیپیک زنانه رفتی سراغ یه مورد خاص؟ بنظر می رسه تمام آرایشگاههای زنانه یه نشونه های مشخصی دارند که در این یکی از این دلالت ها و نشونه ها دوری شده. من همیشه دلم می خواست درباره آرایشگاه زنانه و مد چیزی بنویسم ، فعلا که با امتحانات درگیرم اما قولم به شما سر جای خودش باقیه !

neshanesign گفت...

راستش خیلی دنبال انتخاب موضوع نمی روم موضوع خودش خودش را نشان می دهداما شاید وجه تقابلی یا آشنایی زداینده آنهاست که جذابشان می کند .البته به خاطر همین تقابل اجبارا نمونه تیپیک هم خیلی به میان مِی آید مثل همین ارایشگاه و هانی یا موضوع ماسوله . منتظر تمام شدن امتحانات هم می مانم

ناشناس گفت...

سلام , ببخشید اومدم واست کامنت گذاشتم بدون نشونی . فکر کنم لحنم اونقدر مشخصه که حدس زدی ؟ درسته !

ناشناس گفت...

salam! obri ro che khob tosif kardid ! jaleb bod .ama be nazaram kheili az jomleha va mafhom ha tekrar shode bod dar matn .yani jomlehaye tekriari ziyad dasht .