تاسوعاي امسال براي اولين بار خودرويي را ديدم كه سرتا پايش درست مانند يك عزادار بيجاري به گِل آغشته شده بود . مثل زره پوشي جنگي كه خود را بدينگونه استتار مي كند . يعني كامل ترين نشانه اي كه يك خودرو مي توانست حمل كند تاهمراهي کامل صاحب خود به آيين عاشورا و عزادار بودن آن اثبات كند
پیش از این دیده بودم که عکس هایی از امام حسين و ابوالفضل العباس به شیشه های عقب می چسبانند یا پرچم هاي كوچكي كه كه روي آنتن باد مي خورد . گاه خودروهایی هم می گذرند که پارچه هاي سياهي روي كاپوت جلوی آنها را پوشانده است وامسال در غياب شمايل ها و به خاطر ممنوع شدن حمل شان، نوشته هایی با رنگ سپید روي شيشه عقب به چشم مي خورد و قطره های سرخی که از کلمه ها جاری است تا درود ها و سلام هایی را به شخصيت هاي حاضر در كربلا برساند و البته صداي بلند نوحه هايي كه از داخل خودرو به بيرون رها مي شود و فضاي خارجي را مي شكافد وبلافاصله سر ها را به سوي خود مي چرخاند. اینها نشانه هايي كه خودرو ها با خود حمل مي كنند تا وابستگی مالک خود به عزاداران حسینی را بروز دهند
پیش از این دیده بودم که عکس هایی از امام حسين و ابوالفضل العباس به شیشه های عقب می چسبانند یا پرچم هاي كوچكي كه كه روي آنتن باد مي خورد . گاه خودروهایی هم می گذرند که پارچه هاي سياهي روي كاپوت جلوی آنها را پوشانده است وامسال در غياب شمايل ها و به خاطر ممنوع شدن حمل شان، نوشته هایی با رنگ سپید روي شيشه عقب به چشم مي خورد و قطره های سرخی که از کلمه ها جاری است تا درود ها و سلام هایی را به شخصيت هاي حاضر در كربلا برساند و البته صداي بلند نوحه هايي كه از داخل خودرو به بيرون رها مي شود و فضاي خارجي را مي شكافد وبلافاصله سر ها را به سوي خود مي چرخاند. اینها نشانه هايي كه خودرو ها با خود حمل مي كنند تا وابستگی مالک خود به عزاداران حسینی را بروز دهند
سال ها پيش اگر كسي مي خواست جز سياهي لباسش نشانه اجتماعي ديگري را براي عزاداربودن خود به كار گيرد به بالاي در خانه اش پرچم سياه مثلثي شكلي مي آويخت . این پرچم ريشه هاي سبزي داشت و اسبي سپيد و خون آلود را رها در سياهي اي كرانه دار وبا نگاهي اندوهگين بر آن می دوختند . با نوشته اي و سلامي بر لب تشنه اي
اين اگر به معناي برگزاري روضه اي در خانه نبود ، مي خواست تعلق بيشتر و دلدادگي عميق تر صاحب خانه به عزاي حسين و از داغدارتر بودن او خبر دهد و البته مي خواست اين عمق را به اظهاري خارج از خفا و سّر بدل كند
این يعني شورشی درخلق عالم است ، عزايي است جمعي، وجودي ؛ آسماني و زميني . نه فقط محدود به تكيه ها و مساجد و نه منحصر به پوشش تن ها. نه تنها در دل من و نه فقط در چهار دیواری خانه من
اگر حريم هاي شخصي در آن روزها محدود به خانه و تن بود ، حال خودرو شخصي ترين عنصري است كه مي تواند بيشترين تحرك و نمايش دهندگي را در جمع داشته باشد و از اين نظر بيش از خانه كه در كوچه اي يا خياباني ساكن ايستاده و تنها اظهار عمومي صاحب خود را با پرچمی کوچک پيش چشم چند نفر مي گذارد ، توانايي سياري است براي پر كردن شهر و خيابان از نشانه هاي عزا داري
یعنی که گِل اندود كردن خودرو كه نگاهها را بلافاصله به خود مي خواند بيش از پرچمي يا نوشته اي مي تواند مهرتاييدي بر عزاي کامل صاحب خويش باشد
اگر این موضوع را هم بپذیریم که " اتومبیل حکم بدن را دارد "، خودرو نقش تن مالك و راننده را پذيرفته و به جاي آن نشسته است يعني فلزي آهنين ، به جاي پوست او نشسته و گِل سراپاي اين تن صنعتي را پوشانده و صاحب تن - مالك خودرو - نهايت تعبد خويش را به اين آيين و شهيد آن به اعلاني عمومي نشسته است وآن را بر گرداگرد شهر جار می زند
عكس از مهدي منعم
۳ نظر:
تامل برانگيز بود... موفق باشيد...
چند تا نکته رفیق: اول اینکه گل اندود کردن خودرو در سالهای قبل هم مشاهده شده بود ( ارجاع به یکی از عکس ها و یاد-داشتکی در روزنامه شرق سال گذشته )که این مساله ربطی نباید به تحریم شمایل داشته باشه.دوم کاش یه مقدار انتقادی تر با مساله "تحریم شمایل " برخورد می کردید. چون جالبه که ماانواع مختلف این شمایل رو داریم توی نقاشی قهوه خانه ای و سریال های دینی و حتی روضه ها(تصویر سازی روایت عاشورا)مصرف می کنیم.اگه یادت باشه سال گذشته یه ابتکاری در "رسانه" شمایل اتفاق افتاد. مردم تصویر امام ها روی بنر چاپ کردند. این یعنی اینکه تصویر دو بعدی شمایل نقاشی پرده می توونست امکان بازنمایی عکس گونه و واقعی پیدا کنه و این یه جای یه سوال اساسیه.
از مطلبت لذت بردم و یه سوال : چرا اینقدر سبک نوشتاری ات توی این نوشته های جدیدت عوض شده؟
مردم را نمیتوان در چارچو ب آنچه داشتند محبوس کرد بال فکر و احساس تا عمق دنیا در حرکت است دوست دارم باز هم بنویسی نوشتنت من را از روزمرگی خلاص می کند .موفق باشی
ارسال یک نظر