بعد از دورهاي سختي وقتي صبح را با قطرههاي باران روي صورتت، بادي كه از پنجرههاي اتوبوس هجوم ميآورد و داغي ناني كه مردم به خانه مي برند، شروع كني اگر زمزمههاي اين ترانه ها در گوش تو باشد، يك لحظه ميترسي نكند دارد صحنه هايي لطيف از اين فيلم فراموش نشدني اجرا ميشود و مردم در رودخانهاي بنام بلوار كشاورز يا كريمخان زند شناورند. اي كاش گاهگاهي بهار اينطوري تابستان را قلع و قمع كند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر