روی سبابه می نشیند، انگشت شصت به کمک می آید .چون کتاب ورق می خورد
کتابی با صد صفحه .با ورق هایی از جنس سنگ یا خاک یا چوب . با قیمتی ارزان یا گران
گاه قداستی را باردار است. یعنی که صفت تربت را حمل می کند . یعنی از کربلا امده است
می شمرد، می گوید. می شمرد، می گوید
سی وسه سبحان الله سی و سه الحمدالله سی و چهار الله اکبر.چرا ؟ نمی دانم
یا هزار صلوات ، ده دور ورق زدن
ذکر ها روی هر دانه می نشیند .هر دانه نقشی از اسم های بسیار دارد
اسم های هولناک ، وحشت انگیز و تلخ . یا اسم های شیرین کوچک و ساده
اسم های خندان ، اسم های گریان
اسم های مهربان، اسم های خشمگین
اسم های افتاده ، اسم های برخاسته
اسم های فروتن ، اسم های متکبر
اسم های عاشق ، اسم های معشوق
اسم های محو ، نا پیدا، اسم های آشکار
یعنی اسم های روز ، اسم های شب
اسم های امیدوار ، اسم های مایوس
اسم های جامد ، اسم های رقصان
انگشت هاهم تسبیح اند هر اسم روی بندی از انگشت ها حک می شود
دانه دانه شمرده می شود و نامی به آن سپرده می شود
هر بند هزار کلمه حمل می کند
آن وقت انگشتان وحشت انگیز می شوند و هولناک
نبض هزار کلمه در هر بند می زند
و من می ترسم از حضور این همه کلمه آشنا و ناآشنا
دست ها شناور می شوند، با موج نام ها می روند